چه چیزی میتواند رمانتیک تر از دریافت یک نامه عاشقانه دست نویس باشد. ای نوع نامه ها هنوز هم به نوان یکی از بهترین هدیه های ولنتاین یه شمار میروند اما آنها را نباید مختص فوریه بدانیم در هر زمان از سالنامه های عاشقانه تجلی قدرتمندی از عشق شما را پدیدار میسازند.

غرض دانش و فن تصحیح متون، به دست دادن هرچه متنی نزدیک تر به متن اصلی است که از زیر قلم نویسنده ای خارج شده یا از بیان شاعر یا گوینده ای تراوش یافته، و امروز مورد توجه ماست...

آفتاب پریده بود که به بخارست برگشتیم. اما من با اینکه سرماخوردگی شدیدی داشتم و از گرسنگی در شرف موت بودم به خانه نرفتم. رفتم به تاتر ملی و آنجا در دفتر کارم، به جستجوی چیزی که با آن بتوان دست کم انگیزه نوشته مقاله ای شود، شدم....

این کتاب شامل صدها ضرب المثل شیرین فارسی می باشد.

چندین جمله پندآموز از بزرگان.

چند نمونه عبارتند از : 
1. پیروزی از آن مردانیست که همیشه توانایی در برابر سختی ها داشته باشند.(خواجه نصیر توسی)
2. مردمان را خرده نگیرید(عیب مگیرید) که هیچکس بی خرده نیست. (بزرگمهر)

کتاب ایران نشستگاه تخستین آریاییان بازنگری تاریخ ایران، نوشته فاروق صفی زاده می باشد. درباره نشستگاه آریاییان دیدگاه های گوناگونی آرایه شده است. بسیاری از پژوهشگران، نشستگاه آریاییان هند و اروپایی را در پیرامون اباختر و ا میانه اروپا داسنه اند...

شلدون سیلوراستاین، شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست، آهنگ ساز و خواننده آمریکایی در 25 سپتامبر 1930 در شیکاگو به دنیا آمد و در سال 1999 بر اثر حمله قلبی در اتاق خوابش در گذشت. او یک دختر و یک پسر داشت : دخترش شوشانا در 11 سالگی از دنیا رفت. شوشانا در زبان عبری به معنای گل رز میباشد...

پاگرد سوم داستانی است از یار علی پورمقدم که همراه با یم داستان و چهار نمایشنامه دیگر در مجموعه گنه گنه های زرد، نشر نی 1369 منتشر شده است.
گوشه ای از این داستان : هیچی نگو ساکت، خیلی قشنگ میزه ، نه؟ اگه بدونی مامان چقدر این نوار رو دوست داره،شاید باورت نشه. میگه آهنگ یه چوپونه ست که توی رعد و برق، واسه بره ای که پاش شکسته، نشسته داره نی میزنه.

آنچه پدران ما به فرزندان خود و آنها نیز به فرزندان خود درباره آغاز حکومت و پادشاهی ایران گفته اند و از آنها به ما رسیده این چنین است :...

ای فرزند، دانای طوس چنین گفته استکه یک شب دقیقی شاعر به خواب او آمد. می گوید : نمی دانم از کجا آمد ولی جامی می داشت همچون گلاب...