این کتاب شامل ده ها اشعار زیبای کودکانه می باشد. نام برخی از این اشعار عبارتند از :
آفتاب اومده -- ما گل های خندانیم -- پاشو پاشو کوچولو -- آقا موشه -- کبوتر ناز -- خونه زیبا -- چرخ و فلک -- تو حوض خونه ما -- عروسک قشنگ من -- قفس -- چشمک بزن ستاره -- درخت -- مداد زرد -- زنبور طلایی ...

در روزگاران قدیم، خیلی قدیم، شهر بزرگی بود. با مردمانی قانع، آرام و زحمت کش. هر کس سرش به کار و زندگی خودش بود. اگر هم در میان خانواده، دوستان و همسایه های آنها کسی نیاز به کمک داشت، به او کمک می کردند. دور از این شهر، نزدیک چشمه آبی، در یک کلبه کوچک روستایی، زن و شوهری با هم زندگی آرامی داشتند...

این کتاب همراه با برگردان انگلیسی آن می باشد.

در گذشته دور، کشور بزرگ و آباد ایران ، مردمان با دانش و پر تلاش داشت. ایرانیان با گذشت و شادابی در کنار هم زندگی می کردند. زنان، مردان، دختران و پسران همچون یک خانواده بزرگ و صمیمی با یکدیگر مهربان بودند، اما یک روز خبر بدی به گوش رسید ...

آهوی سپید و زیبا، دو برره آهو؛ دشت سبز و یک روز پر آفتاب در زیر آسمان بلند آبی. آهو با بره هایش در دشت فراخ و سبز، خوش می خرامید و خوش می چرید. بره آهو ها تازه داشتند چریدن یاد می گرفتند، چون دیگر باید شیر نوشیدن از پستان مادر را کنار می گذاشتند. آرامشی بود، آرامشی فراهم بود. تا اینکه ...

بود و بود، یک آقا دیوه بود که خیلی گرسنه بود. میگشت و دنبال غذا بود. رسید به شهر آدم ها. بوی آدمیزاد شنید. دهانش آب افتاد. با خودش گفت:"بروم ببینم غذایم را توی کدام خانه پیدا می کنم." . در همه خانه ها بسته بود به جز یکی. این خانه مال کی بود ؟ ...

درخت خرما و بزی طرح جدیدی است از افسانه کهن درخت آسوریگ. اصل این افسانه به زبان پهلوی، یکی ز زبان های کهن ایرانی، است. درخت آسوریک افسانه ای منظوم است که بیانگر اندیشه و باور ایرانیان و همسایگانشان در روزگاران دور است. قسمتی ای از این داستان :
رودی بود نامش فرات *** آبش شیرینتر از نبات
کنار این رود پاک *** درخت هایی بود توی خاک
درخت هایی رنگ بهار ** بزرگ مثل بید و چنار ...

یکی بود یکی نبود غیر از خدا کسی نبود. در زمان های بسیار قدیم سه برادر بودند از پدرشان فقط یک گار باقی مانده بود. اوایل فصل زمستان و بنا بود که آن گاو را به بازار ببرند و بفروشند. برادر بزرگی گاو را به بازار برد ...

ترانه های کودکانه. نمونه :
تا پرستو با هم *** یکباره پر کشیدند
دی آسمان آبی *** پر پر پر پریدند 
با پر زدن رسیدند *** به یک درخت گردو
یکی یکی نشستند به روی شاخه او *** اتل متل توتوله
ده تا پرستو داریم ...

حضرت آیت الله یوسف صانعی، در سال 1316 در خانواده ای روحانی در روستای نیک آباد در اصفحان ولادت یافتند. جد ایشان حاج ملایوسف، از علمای پرهیزکار و وارسته زمان خود بودند...